پیراهن نگاه مرا مکش از پشت

که بر می گردم


و بی خیال عزیزهای مصری و یعقوب های چشم به راه


چنان به خود می فشارمت


که هفتاد و هفت سال تمام

باران ببارد و گندم درو کنیم..!